شعر ومتن کردی و فارسی

دل نوشته كوردي

پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 11:7 :: نويسنده : hevydar

Jiyan

Jiyan


jîyan şerê roj û taryêyi.
Jîyan aştîya mirov û miraz.
Jîyan baverîya parvekirinêyi.
Jîyan qêrîna hem ber tine bunêyi.
Jîyan xarina tirsê û derdayi.
Naçarîya roh me li hember miraz jîyani.
Têrkirina zîkê nefsi.
Bendek zirav girêdayi qelbi.
Xuna tamara jîini.
Jîyan bîna axê yi.
Bilind kirina pelgekî bi destê murustankê û hêrsa li hember zef û nikarîyê eslê jîyanê yi.
Baverîya dîtinê li hember rêş u sipî jîni.
Barîna baranê li germahêya havînê û şil bun jîyani.
Jîyan axirîn fikiri, ku bê serî û bini
.

پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 10:53 :: نويسنده : hevydar

عکس از Amed

amed

amed1

amed2

amed3

به باور کردهای سراسر جهان آمد(دیاربکر)پایتخت کردستان بزرگ خواهد بود

یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 14:44 :: نويسنده : hevydar

کردهای سوریه

در مورد اینکه چه تعداد از جمعیت سوریه را کردها تشکیل می دهند آماری
دقیق و رسمی در دست نیست.

منابع کرد ارقامی تا شش میلیون را ذکر می کنند که با توجه به جمعیت ۲۳
میلیونی سوریه چندان واقع بینانه به نظر نمی رسد. بیشتر منابع مستقل این
رقم را حدود دو میلیون می دانند هرچند در برخی از آنها این میزان تا سه
میلیون هم ذکر شده است.

منطقه تمرکز کردها، ناحیه موسوم به جزیره در گوشه شمال شرقی سوریه است،
شهرستان عین العرب (کوبانی) در استان حلب و کوهستان موسوم به جبل الاکراد
که کردها آن را چیای کورمانج می نامند و بخشی از آن در استان عنتب ترکیه
قرار دارد نیز کردنشین است.

در نواحی دیگر شرقی و شمالی سوریه هم کردها در کنار عرب ها و اقلیتهای
آشوری و ارمنی زندگی می کنند، بخشی از کردها هم به دمشق و دیگر شهرهای
بزرگ مهاجرت کرده اند و حتی عده ای از آنان به لبنان کوچیده اند که به
بخشی از آنها، تابعیت لبنانی اعطا شده است.

کردهای بی ملیت در بخشی از سوریه زندگی می کنند که پنج سال خشکسالی شدید
را پشت سر گذاشته است

کردهای سوریه عمدتاً مسلمان و پیرو مذهب سنی شافعی اند، اقلیتی نیز از
مذاهب علوی و یزیدی پیروی می کنند.

تا پیش از دهه شصت میلادی، کردها در حکومت سوریه مشارکت داشتند و دو تن
از رؤسای جمهور این کشور، فوزی سلو و حسنی زعیم، کرد بودند، سوریه همچنین
پناهگاه فعالان کرد ترکیه بود که در کشور خود تحت تعقیب قرار می گرفتند.

برخی از چهرهای معروف سیاسی و فرهنگی کرد مانند میرجلادت علی بدرخان و
جگرخون، شاعر نامدار کرد از ترکیه به سوریه کوچیده بودند و یکی از همین
کردهای ترکیه، عثمان صبری، در سال ۱۹۵۷ حزب دموکرات کرد را در سوریه
بنیان نهاد.

سرخ ها و زردها

در سال های آغازین دهه ۱۹۶۰ میلادی که دولت عراق با جنبش خودمختاری طلبی
ملا مصطفی بارزانی (پدر مسعود بارزانی، رئیس کنونی دولت خودگردان کردستان
عراق) درگیر بود، کردهای سوریه هم با جنبش بارزانی همدلی می کردند و
فعالان سیاسی کرد به حمایت از این جنبش پرداختند.

همزمان، سوریه صحنه سیاسی نا آرام و بی ثباتی داشت و دولت این کشور از
بیم سرایت جنبش بارزانی به خاک خود، اقداماتی برای مهار کردها آغاز کرد.

در سال ۱۹۶۲، دولت طرحی را در منطقه جزیره به اجرا در آورد که هدف از آن،
سرشماری از مردم محلی به منظور صدور شناسنامه های جدید اعلام شد.

با پایان سرشماری، بخشی از کردهای جزیره که تعدادشان بین هفتاد تا یکصد و
پنجاه هزار نفر برآورد شده، سوری شناخته نشدند و به گفته دولت، نتوانستند
مدارک و دلائلی برای اثبات سوری بودن خود عرضه کنند.

اینکه دولت بر چه اساسی کردهای جزیره را سوری یا غیرسوری تشخیص داد بحث
ها و اعتراضاتی برانگیخت، بخصوص اینکه نمونه هایی وجود داشت که در بعضی
خانواده ها، برخی اعضای خانواده سوری شناخته شدند و بعضی غیرسوری یا
اینکه مثلاً فردی مانند توفیق نظام الدین که رئیس ستاد ارتش سوریه بود،
سوری شناخته نشد و تابعیتش از او سلب شد.

کسانی که دولت خارجی تشخیصشان داد به دو بخش تقسیم شدند، به گروهی از
آنان کارتهای شناسایی سرخ رنگی دادند و نامشان به عنوان خارجی در دفاتر
دولتی ثبت شد، بی آنکه تابعیت کشور دیگری را داشته باشند، بدین ترتیب،
این افراد به خارجیانی تبدیل شدند که تنها حق اقامت در سوریه دارند بی
آنکه از حقوق شهروندی برخوردار باشند.

به عده دیگری هم تنها برگه ای زرد رنگ دادند، بی آنکه حتی نامشان را ثبت
کنند؛ به این افراد که به "مکتوم" معروف شدند، تنها حقی که داده شد،
ادامه زندگی در سوریه بود، بی آنکه از حقوق شهروندی یا حتی حقوق مربوط به
خارجیان مقیم این کشور بهره ای ببرند.

این افراد و فرزندانشان که اکنون، بنابر گزارش اولیویه دو شوته، جمعیتشان
به سیصد هزار نفر بالغ می شود همچنان در وضعیت بی ملیتی به سر می برند،
در حالی که این وضعیت خلاف موازین بین المللی است که دولت سوریه به عنوان
عضو سازمان ملل متحد ملزم به رعایت آنهاست.

اعلامیه حقوق کودک صادره از مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۵۹ و
معاهده بین المللی حقوق کودک که سوریه از سال ۱۹۹۳ به آن پیوسته، دولتها
را ملزم می کند که کودکان را پس از تولد ثبت نام و تابعیت آنها را بنابر
قوانین خود، مشخص سازند.

بنابر ماده بند ج ماده ۳ قانون تابعیت سوریه، کودکانی که از پدر و مادری
با تابعیت مجهول یا بدون تابعیت به دنیا بیایند، شهروند سوریه به شمار می
روند اما دولت سوریه این قانون را تاکنون در مورد کردهای بدون تابعیت
اجرا نکرده است.

پیامدهایی هم که نداشتن تابعیت برای این دسته از کردها در سوریه به همراه
می رود، همچون محرومیت از تحصیل، ناقض معاهده بین المللی حقوق کودک،
منشور ملل متحد و دیگر تعهدات دولت سوریه است.

شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 20:18 :: نويسنده : hevydar

دل نوشته کوردی سورانی

کوردی

کوردی1

 

پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 13:52 :: نويسنده : hevydar

کردی ايلامی   (كردي فيلي)

کردی ايلامی که به اصطلاح کردی فيلی گفته می شود يکی از شاخه های کردی جنوبی ( باشووری ) است که در محدوده ی استان ايلام و جنوب استان کرمانشاه تکلم می شود. در زير جدول پيوستگی کردی ايلامی با ساير گويش های کردی را می بينيم.

 

فارسی  کردی ايلامی  سورانی  کرمانجی  لری 
پدر   باوگ  باوك باڤ  باوه 
مادر   داڵگ  دايك دايك  دايا 
برادر   برا  برا برا  برار 
خواهر   خوێشك  خوشك  خوشك خوه 
پدربزرگ   باپير  باپير  باپير بابا 
 مادربزرگ داپير  نه نك   داپير ننه  
عمو   تاتگ  مام  ئاپۆ  ئاموو
عمه   ميمگ ميمك   پوور كچی 
 دايی  خاڵوو  خاڵۆ  خاڵ هالوو 
 خاله  ميمگ ميمك  پوور   هاله
 داماد  زاوا  زاوا  زاڤا زوما 
 عروس  وه و وه وی   بووك  بی

در جدول زير پيوستگی زبان کردی ايلامی با زبان های باستانی بررسی می شود:

فارسی امروزی  پارسی باستان  پهلوی  کردی ايلامی 
خشک  هوشکه   هوشک  هشک
 کوه  کيوفه  کوف کو 
 باد  واته  واد وا 
خورشيد  خوره خور  خور
برگ   ورکه  ولگ ولگ 
برف  وفره   وفر وفر 
مغز   مزغه  مزغ مزگ 

اين تنها گوشه ای از پيوستگی های زبان کردی ايلامی با زبان های باستان است.

چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, :: 18:48 :: نويسنده : hevydar

عکسهای جالب از مردم کوردستان

دختر کورد

پسر کورد

گووند

دختر کورد

مادر کورد

دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, :: 22:34 :: نويسنده : hevydar

 

 

مزه و طعم

چێژ / تام

شیرین

شیرین

تلخ

تاڵ

شور

سۆڵ / سوێر

تند

توون / تون

ترش

تورش

کم ترش

مزر

بی مزه

بێ تام

خوشمزه

خۆش تام/خوه‌ش تام

مزه تند

تۆخ

یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:, :: 11:36 :: نويسنده : hevydar

کشتی با چوخه ورزش کوردهای کرمانج

چوخه

کشتی با چوخه به عنوان یکی از روش‌های محلی با قدمت چند صد ساله همیشه مورد علاقه مردم بوده است و در طول تاریخ هر گروه و فرقه برای رسیدن به اهداف خود یا حفظ و حراست از مملکت یا جلوگیری از حمله دشمن به ورزشکاران این رشته روی می‌آورند.

به عنوان نمونه نادرشاه توجه خاصی به گسترش این رشته و ورزشکاران چوخه کار داشت چون به افراد شجاع و جنگنده و جوانمرد نیازمند بود که این گونه افراد با این خصوصیات در بین ورزشکاران این رشته فراوان بود.

در طول تاریخ شجاعت،‌گذشت و جوانمردی به عنوان خصوصیات و برجسته همه کشتی گیران محسوب می‌شد و نام پهلوان برای مردم بار فرهنگی داشت و با ارزش به شمار می‌رفت.پهلوان در آن منطقه مورد احترام خاص و عام بود و مردم هنگام سفر،‌خانه و مال خود را به او می‌سپردند و یا در هنگام حوادث و پیشامدهای سخت مثل نزاع قبیله‌ای و جنگ به او پناه می‌بردند و موضع‌گیری پهلوان و قضات او در بین افراد منطقه یا قبیله مهم قابل احترام بود.

برگزاری مسابقات در گذشته در اعیاد خاص با مراسم خاص مانند عید نوروز و مراسم عروسی برگزار می‌شد و پیچیدگی امروز را نداشت اما در عین سادگی اهداف خاصی را دنبال می‌کرد و معمولاً هر محله و قبیله و منطقه پهلوان مخصوصی داشت از این رو هنگام برگزاری مراسم عروسی یا مراسم عید نوروز وقتی مسابقه‌ای برگزار می‌شد آداب و رسوم خاصی داشت به عنوان نمونه هر پهلوان با دعوت از اقوام و خویشان و طرفداران به آنها شام می‌داد و بعد از پایان مراسم همه برای پیروزی پهلوان دعا می‌کردند و صبح زود پس از راز و نیاز با خداوند پهلوان را با اسب و دود کردن سپند و ذکر صلوات تا میدان همراهی می‌کردند.

مادران با راز و نیازشان و خواهران با مهر و محبت پهلوان را بدرقه می‌کردند مراسم میدان کشتی به این نحو بود که معمولاً‌ جای بلند و مسلط به میدان را برای بزرگ آن محل یا کدخدا درست می‌کردند که با ورود آنان به میدان‌ دهل زن آهنگ خاصی را می‌نواخت و بدین وسیله آنها را جایگاه خودشان راهنمایی می‌کرد و خلعتی نیز دریافت می‌کردند و هر یک از پهلوانان در گوشه‌ای می‌نشستند بعد میدان‌دار کشتی گیرانی که معمولاً‌ از نوجوانان و جوانان بودند برای گرم کردن کشتی دعوت می‌کردند تا نوبت به پهلوانان اصلی برسد.

بعد از احترام به سادات که معمولاً‌ دو نفر بودند و در گوشه میدان می‌نشستند و با بوسیدن زمین میدان وارد میدان مبارزه می‌شدند که در آن وقت بانگ صلوات توسط یکی از سادات یا افراد خوش صدا بلند می‌شد و تماشاچیان نیز با ذکر صلوات برای سلامتی کشتی‌گیران، کشتی را همراهی می‌کردند و مبارزه با دستور میدان‌دار که امروزه داور می‌گوییم آغاز می‌شد و کشتی سه بار انجام می‌شد و کشتی‌گیری که دو بار شانه‌های حریف را به زمین می‌رساند برنده میدان می‌شد و تماشاچیان همراه با نواختن دهل کشتی‌گیران را تشویق می‌کردند.

اکنون سال‌ها از آن افتخارات،‌صفا و صمیمیت‌ها می‌گذرد و تعداد زیادی از پهلوانان و قهرمانان نامی ایران زمین با تمام خاطرات تلخ و شیرینشان در دل خاک آرام گرفته‌اند و از آنان خاطره‌شان باقی مانده است باید تاریخ را با دقت و تأمل ورق زد و زندگی آنان و به خصوص چوخه کاران خطه پرافتخار خراسان بزرگ را به تصویر کشید تا هم ادای دین کرده باشیم و هم مهم‌ترین خصوصیات مشترک آنان را که شجاعت، جوانمردی،‌ گذشت بود به نسل امروز منتقل کنیم چرا که آن خصایل انسانی اسلامی الهام گرفته از مولای متقیان تا حدودی با تغییرات کشتی و کشتی گرفتن و قضاوت‌ها و قوانین و دادن جوایز و هدایا کم رنگ شده است و این تهدیدی جدی برای کشتی با چوخه و مانعی بزرگ برای رشد خصایل انسانی محسوب ‌می‌شود باید به عنوان قدردانی از زحمات مسئولان و گسترش و تقویت فرهنگ گذشت و جوانمردی بستر مناسب برای رشد و توسعه این رشته پرطرفدار را فراهم کرد به امید آن روز.

سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, :: 19:14 :: نويسنده : hevydar

(قانات كوردو)

کوردو

زبان اساس و پايه اتحاد يك ملت و سلاح آزادي و استقلال آن است. (قانات كوردو)

قانات کوردو نویسنده، شرق شناس و کرد شناس مشهور کرد در سال 1909 "1288 شمسی" در روستای "سوسز" از توابع شهر قارس و هم مرز با گرجستان امروزی و شوروی سابق چشم به جهان گشود.

در سال 1922 "1301 شمسی" نویسنده بزرگ کرد، احمد شویش میرازی صاحب مجموعه هایی چون " شاهکار بیرانینید من (خاطرات من) که در مورد طبیعت بهترین اثر نگاشته شده به‌ زبان کوردی کرمانجی می باشد" به همراه فرزند ملت ارمنی، دوست و خیرخواه ملت کرد لازو "هاکوپ خازاریان" و دگر بزرگان کورد در شهر تفلیس، پایتخت گرجستان برای فرزندان کرد زبان، مدرسه کردی افتتاح می کنند.

در این مدرسه کردی، شاگردان حدا از فراگیری درس و علوم، هم زمان نیز کار می کردند و نیز در همانجا هم می خوابیدند. قانات کوردو از پرورش یافتگان این دبستان بوده.

همراه با قانات کوردو، زبان شناسان بزرگ و مشهوری همچون دکتور فیلولوگ چرکز باکایف، اولین نویسنده و مدیر مسوول روزنامه رییا تزه‌ ( راه تازه) جردوی گنجو،جوانمرد و دلاور اتحاد جماهیر شوروی سابق، سمند سیابندوف و دگر بزرگان مشهور کردها  در این مدرسه شروع به تحصیل به زبان کردی کرمانجی نمودند.

در سال 1928 "1307 شمسی" کمیته مرکزی حزب کمونیست ارمنستان با پیشنهاد عرب شمو،  هشت تن از جوانان کرد را برای ادامه‌ی تحصیل به لنینگراد "سن پترزبورگ" میفرستد که قانات کردو نیز یکی از آنها بوده است.

نخست او در دانشکده کارکنان انیستیتوی زبانهای زنده خاور میانه  شروع به تحصیل کرده و سپس در دانشگاه لنینگراد در بخش زبان، تاریخ و ادبیات به‌ ادامه تحصیل میپردازد.

به دلیل  علاقه‌ی بیش از حد قانات کوردو به علم و دانش، استعداد بالقوه‌ و یادگیری سریع مطالب علمی، نظر معلمان و شرق شناسان بزرگی همچون ن. مار .ح. اوربلی، آ. فریمان را به خود جلب می کند.

او در حین تحصیل به محصلین دانشگاه را با زبان کردی آشنا کرده و پس از مدتی نیز شروع به تدریس درس زبان کردی می کند.

او پس از تحصیل در دانشگاه در آسپیراتوری دانشگاه هم  ادامه تحصیل داده و در سال 1941 "1320 شمسی" اولین تز دکترای خود را تحت عنوان: "ساختن افعال سنگین در زبان کردی کرمانجی"، را  ارایه می دهد.

بعد از جنگ جهانی اول، او در انیستیتوی شرق شناسی در بخش مسایل  مختلف و متفاوت کردها  مشغول به کار شده و در کلاس های دروس زبان کردی نیز تدریس می نماید. 

ح. اوربیلی در سال 1959 (1338 شمسی) قسمت علم و دانش شرق شناسی انیستیتوی لنینگراد را مجزا کرده و بعد از یکسال قانات کردو به ریاست این مجموعه انتخاب می گردد.

او تا پایان عمر با سمت ریاست انیستیتوی شرق شناسی لنینگراد به کار کرد شناسی و کردپروری ادامه داد و صدها اثر و شاهکار علمی را از خود به جای گذاشت که همه آن اثار

هم اکنون به عنوان منبع و سند گرانبهای زبان و تاریخ و ادبیات کردها محسوب میگردد. او نام خود را با طلای ناب در دل ملت  خود حک کرد و به رحمت ایزدی پیوست.

قانات کوردو در سال 1985 ( 1364 شمسی) در 31 ام اکتبر در شهر لنینگراد به رحمت ایزدی پیوست. این دانشمند و عالم بزرگ کرد بیش از صد مونوگراف، کتاب و مطلب علمی در زمینه زبان، لهجه، تاریخ و ادبیات زبان کردی به چاپ رسانید و بیش از 20 کوردشناس را آماده کرده و به آنها تعلیم داد. در تاریخ کردهای شوروی سابق هیچ یک از  کردشناسهای دیگری با این مشخصات و با اینهمه اثر و فعالیت علمی در شوروی سابق وجود نداشته است.

چند اثر قانات کوردو:

دستور زبان کردی کرمانجی ( 1957( 1336 شمسی)).

فرهنگ کردی کرمانجی ، روسی ( 1960 (1339 شمسی)).

فرهنگ کردی سورانی ، روسی با کمک زارا یوسوپووای (1983 (1362 شمسی).

جمع آوری دستور زبان دیالکت کردی کرمانجی و دیالکت سورانی (1973 (1352 شمسی)).

تاریخ ادبیات کردی جلد اول- (1983 (1362 شمسی)) و جلد دوم (1985 (1364 شمسی)).

گرامر زبان کردی 1990 (1369 شمسی).

دوازده واریانت، مه م و زین (1996 (1375 شمسی)).

بچه های کرد کرمانج در اتحاد جماهیر شوروی سابق با کتاب های قانات کوردو زبان مادری خود را می آموختند. تا سال 1990 (1369 شمسی ) 10 کتاب درسی برای مدارس کوردی ارمنستان که از اثرهای گرانبهای وی می باشند به چاپ رسید و  کتاب هایش در مدارس ارمنستان تدریس شده و می شوند.   

یک شنبه 5 شهريور 1391برچسب:, :: 18:47 :: نويسنده : hevydar

نقاشی از هنروند کورد آریا

arya

arya1

arya2

جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, :: 14:10 :: نويسنده : hevydar

Çîrokeka kurt bi kurdî

Padşah û Hosta necar
Li dewraneka dûr û dirêj de padşahekî zalim û sitemkar hebû. Rojekê kû padşah cûbû dîtina şar çavên wî kete jineka pir xweşik û bedew¸ ew jina hostanecar bû¸ wê demê xew çavên padşah nediket û bi her awayekê dixwest ku jina hosta necar bi destên xwe bîne. ber wê hindê behane li hosta necar digirtin ku bikaribe wî bikuje¸ her roj tiştik çetin û zehmet li wî dixwest¸ rojekê komek garis û xîzê hûr tevlihev kir û hosta necar xwest heta sibê xîz û garis li hev cuda bike¸ hosta necar mabû ku çi bike çûn ku ew ne mumkin bû¸ hate mal bal jina xwe û jê re got ku padşah çi xwestî ye û eger ew wê yêkê neke padşah wê demê yê wî bikuje. Jina hosta necar gote wî mirîşkên me gelek in¸ emê sibêzû mirîşka berdine komê ew yê garis bixwin û xîz jî yê bimîne¸ wiha xîz û garis yê li hev cuda bin.


Roja din padşah li necar xwest heta sibe bîst sindoqan jî wî re çe bike¸ çekirina ewan wê dema kêm de ne mumkin bû. Dubare hosta necar heyran mabû çi bike şevê pir nigeran bû¸ jina wî pê re got:
hosta necar¸ rabe razê wek her car
Xwedê yêke¸ derge hizar
Hosta necar bi dilekî nexweş raza. Sibêzû hêşta se û gur li hevdu kivş nedikirin¸ derê hosta necar kutan¸ hosta necar rabû û derî vekir¸ ew memûrên padşah bûn bi dilekî xemgîn hosta necar re gotin: padşah mirîye¸ wî re sindoqekê çê bike.

چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 17:15 :: نويسنده : hevydar

درباره وبلاگ

سلام به تمام هموطنای عزیز ایران!به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم خوشتون بیاد.
نويسندگان